سوم ماه مه ????
تابلوي نقاشي اثر فرانسيسكو گويا
سوم ماه مه ???? يك تابلوي نقاشي اثر فرانسيسكو گويا نقاش اسپانيايي است كه بين سالهاي ???? تا ???? و تنها در وقفهاي دو ماهه با دوم ماه مه ???? خلق شدهاست. در اين اثر، تيرباران شهروندان مادريدي توسط سربازان امپراطوري فرانسه در خلال سالهاي اشغال اسپانيا به دست ناپلئون به تصوير كشيده شده است.
اين اثر را به جرات ميتوان اولين نگاره به معناي واقعي كلمه انقلابي ناميد. تحولي كه در موضوع كار، سبك و نوع نورپردازي به وضوح قابل مشاهده است، سالها بعد در كارهاي استاداني نظير ادوار مانه و پابلو پيكاسو تكرار ميشود. نورپردازي بريده بريده و هدفمند در حضور المانهايي نظير مرگ و وحشت از اصولي است كه پابلو پيكاسو در شاهكارش گرنيكا در حدود ??? سال پس از «سوم ماه مه ????» استفاده كرده است.
جزئيات اثر
در سوم ماه مه ????، گويا برگي از تاريخ را به تصوير كشيده است، هنگامي كه مردم مادريد در مقابل اشغالگران فرانسوي در دوم ماه مه سال ???? ميلادي به پاخواستند. اما در همان روز و روز بعد، پاسخي سريع و وحشيانه گرفتند. مورخان به كشتار بيش از ???? نفر از مردم بيگناه در جريان شورشهاي مادريد اشاره كردهاند. در سمت چپ كار، گروهي از مردم عادي بر روي خاكِ آغشته با خون و اجساد كشتهشدگان زانو زدهاند و رو به سوي جوخه آتش دارند. گروهي نيز به عنوان تماشاگر تقريباً در مركز تصوير ديده ميشوند. آسمانِ كاملاً تاريك و كدر، فضاي تيره و غمافزاي كار را تقويت ميكند و حسي مرده، عاري از كوچكترين اجزاي زندگي ميدهد. تنها منبع نور صحنه، فانوسي مكعب شكل است كه مقابل پاهاي سربازان قرار گرفتهاست و صحنه كشتار را روشن ميكند.
تمركز اثر بر مردي است كه با پيراهن سفيد و شلوار زردرنگ در نيمه چپ كار و در ميان محكومين قرار گرفته است. نوع نورپردازي و فضاي روشن اطراف اين فرد باعث ميشود تا چشم هر بينندهاي در وهله اول وي را ببيند. نكته مهمي كه در اين ميان وجود دارد، نحوه قرار گرفتن دستهاي مرد محكوم است. گويا به زيبايي انتخاب را به بيننده واگذار كرده است تا از ميان عجز و لابه براي بخشش تا پذيرا بودن مرگ با آغوش باز، يكي را انتخاب كند. همچنين V شكل بودن دستهاي مرد محكوم و تكرار اين المان در مردي كه دقايقي پيش با گلوله كشته شده و با همان تركيب روي زمين افتاده است، گريزي كوتاه به سمبوليسم دارد.
در ميان محكومين در سمت چپ كار، يك راهب با سري تراشيده ديده ميشود كه دستانش را براي دعا كردن در هم گره زده است اما به جاي اين كه دستان وي به سمت آسمان نشانه رود، زمين را ميبيند. نگاه سنگين راهب به زمين و نحوه قرار گرفتن دستان در هم گره خوردهاش، بيشتر متوجه رديف سربازان براي بخشش است تا خداوند. در پشت راهب، مشتي گره كرده ديده ميشود كه در ميانه راه براي بالا رفتن قرار دارد. نگاه مرد صاحب مشت خالي از هرگونه حس اميد است و اينگونه به نظر ميآيد كه وي بالا بردن مشتش را به نشانه اندك مقاومت در مقابل تصميم اين جلادان، كاري عبث و بيهوده ميداند و در نهايت مردي كه دستانش را طوري قرار دادهاست تا حايل صورتش و گلولهها شود، به خوبي مرگ و ترس از آن را نشان ميدهد.
اين اثر به همراه «دوم ماه مه ????» هماكنون در موزه پرادو در شهر مادريد نگهداري ميشود.